خواهی که نزد خواجه قبولی بود ترا منشین بخوان او برو از نان او مخور ور چند گویدت تبکلف که نان بخور فرمانبر آنچه گفت و بفرمان اومخور زنهار خورولیک مخور نانش زینهار وزنان طفل و بیوه بخور زان اومخور خوانش چو خون حرام بود گرد آن مگرد نانش چوجان عزیزست از جان او مخور از گوشتش همی چش وازنان اومچش از خون او همیخور و از خوان او مخور جمال‌الدین عبدالرزاق : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۸۰ - خوان خواجه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/94753