آه که امید من بیار نه این بود لایق آن روی چون نگار نه این بود هجر نمودست و بارهی نه چنین گفت جور فزودست و در شمار نه این بود رفته بر دشمنم قرار گرفتست با من دل سوخته قرار نه این بود نوبت آن روزگار رفت که مارا عشق نه زین دست بود و یار نه این بود عشق چنین بود و کیسه مان نه چنین بود یارنه این بود و روزگار نه این بود از تو خجل مانده ام که بیرخ خوبت زنده بماندیم و اختیار نه این بود جمال‌الدین عبدالرزاق : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/94897