دلبرم تا ز من نهان باشد جوی خون بر رخم روان باشد ور نهان باشد او زمن چه عجب کوچوجانست و جان نهان باشد یار بی خوی خوش نکو ناید ور همه ماه آسمان باشد وای آندل که پیش او آید دل چه باشد که بیم جان باشد گفتم آخر بوصل تو برسم گفت آری در آن جهان باشد جمال‌الدین عبدالرزاق : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/94905