کارم نه بر مراد دل ریش میرود روزم همه بکام بد اندیش میرود با کافران نمیرود اندر دیار روم آنچ از فراق بر من درویش میرود دیده نگاه کرد و دل اندر بلا فتاد دیده پی هلاک دل ریش میرود دل گشت اسیر حلقه زلفش بحرص وصل بس سر که در سر طمع خویش میرود تلخ است پاسخ تو و آنهم زبخت ماست کزنوش تو سخن همه چون نیش میرود کج میدهی تو وعده و بالله که خوب نیست کاندر جهان حدیث کم و بیش میرود میکن جفا و جور که در گنجد اینهمه میکن عتاب و نازکت از پیش میرود جمال‌الدین عبدالرزاق : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/94911