عشق تو و محنتی ز سر تازه
در شهر فکنده باز آوازه
سبحان الله که هر غمی کاید
چون پای برون نهد ز دروازه
یکسر سوی دل همیرود گویم
هان کیست منم کئی غم تازه
ننگم زوجود خویش میآید
کاین کار زحد گذشت و اندازه
جمالالدین عبدالرزاق : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/94969