سر ما نیستت فسانه مگوی سیر گشتی برو بهانه مجوی تو دگر یار تیز بازاری وآب تو می رود به دیگر جوی تو گل و لاله وزین معنی هم دو روی آمدی و هم خود روی نه مسلمانی؟ آخر ای کافر چه دلست این؟ دلی ز آهن و روی گفتی از تو چه برده ام آخر دل من باز ده محال مگوی خود چه بگذاشتی به من جز غم بردی از من هر آنچه بردی بوی نیم جانی بماند با من و بس واند گر آب خواه و دست بشوی جمال‌الدین عبدالرزاق : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/94979