روح وقتیم و کلیم سلفیم صاحب نفحه و خورشید کفیم بارش مزرعه فقر و فنا آتش خرمن آب و علفیم قمر بارغ بی ابر و غروب فارغ از نقص و بری از کلفیم طالع از شرق سمای دل پاک آفتابیم و بیت الشرفیم ما عرفنا بزبانیم و بدل عارف سر سر من عرفیم لامکان را ز مکانیم درود از سماوات زمین را تحفیم علم اسمای تو در مدرس ما از پدر مانده که پور خلفیم لب شیرین پسری برده ز دست دل ما را که بشور و شعفیم دف و چنگیم چو یار از بر ما رفت چنگیم چو برگشت دفیم بزن این دف نبواز این بر بط بی نوازنده لطفت تلفیم ساعتی در تک این بحر گهر لحظه ئی بر سر دریات کفیم آدم رسته ازین هفت اندام گوهر جسته ازین نه صدفیم از صفوف همه کون و مکان آمدیم از عقب و پیش صفیم گوهر قلزم افلاکی روح بزمین تن خاکی خزفیم زنده دستگاه فقر صفا بنده درگه شاه نجفیم صفای اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/95229