دلم خیال تو را رهنمای می‌داند جز این طریق ندانم خدای می‌داند ز درد روبه عشقت چو شیر می‌نالم اگر چه همچو سگم هرزه لای می‌داند ز فرقت تو نمی‌دانم ایچ لذت عمر به چشم‌های کش دلربای می‌داند بسی بگشت و غمت در دلم مقام گرفت کجا رود که هم آن جای جای می‌داند به حال سعدی بیچاره قهقهه چه زنی که چاره در غم تو های های می‌داند سعدی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل ۲۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/9542