برخیز و بر افروز هلا قبله ی زردشت بنشین و بر افکن شکم قاقم بر پشت بس کس که ز زردشت بگردیده، دگر بار ناچار کند روی سوی قبله ی زردشت من سرد نیابم که مرا ز آتش هجران آتشکده گشتست دل و دیده چو چرخشت گر دست به دل بر نهم از سوختن دل انگشت شود بی شک در دست من انگشت ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه خواهم که بنفشه چنم از زلف تو یک مشت آن کس که تو را کشت، تو را کشت و مرا زاد و آن کس که تو را زاد، تو را زاد و مرا کشت دقیقی : ابیات پراکنده : شمارهٔ ۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/95895