یاد آیدم چو محنت ایام سخت خویش بر تن درم چو مردم دیوانه رخت خویش بیمار درد هجرم و مرگم بود طبیب دارم دوا زخون دل لخت لخت خویش پشمین کلاه خویش به سلطان نمی دهم گر فی المثل عوض دهدم، تاج و تخت خویش شاهی که جور پیشه نماید همی زند با دست خویش تیشه به پای درخت خویش تا شد ثنای آل علی روزیم «محیط» ممنون شدم زطالع مسعود و بخت خویش محیط قمی : هفت شهر عشق : شمارهٔ ۶۳ - و له ایضاً: عَلَیهِ الرَّحمَه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/95989