مژده باد ای دل که باز آن شمع را پروانه ام کز نگاه آشنایش از خرد بیگانه ام من شرارم دوری آتش نمی سازد مرا تا ز آتش دور گشتم بافنا هم خانه ام بی نصیبم از شراب وصل گویی چون حباب سرنگون ایجاد شد روز ازل پیمانه ام هر نفس با مرگ امیدی بسر می آورم نگذرد یک دم که شیون نیست در ویرانه ام آن زهر شمعی در آتش این زهر گل در خروش ننگ عشاقند داغ بلبل و پروانه ام ابوالحسن فراهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96140