مرا بیگانه ای بیگانه میگرداند از یاران برای بی وفایی می کنم ترک وفاداران اگر جوید بهانه بهر قتلم چشم بیمارش چنین باشد بهانه جوی می باشند بیماران نگاه چشم مستش سوی غیر و من ازین خوشدل که با هم درنگیرد صحبت مستان و هشیاران بگاه گریه دل ذوق دگر یابد ز خون خوردن گواراتر بود می روز باران نزد میخواران اسیران غمش دانند قدر کشته گردیدن کجا داند کسی قدر خلاصی چون گرفتاران ابوالحسن فراهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96143