از تو ممنونم اگر از مژه خون میریزم گر غمت نبود خون این همه چون میریزم خورده ام زخمی و تا گم نکند صیادم هر قدم قطره از خون درون میریزم صبر کو تا جگرم خون شود و گریه کنم لخت لختش زره دیده برون میریزم دیده مشغول خیال است از آن امشب خون از شکاف دل بی صبر و سکون میریزم ابوالحسن فراهانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۲۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96229