عشقت مدام خون جگر میدهد مرا دردی نرفته درد دگر میدهد مرا صدره بجستجوی تو کردم زخود سفر غافل همان نشان بسفر میدهد مرا داری جواب تلخ و من از غایت امید خوش میکنم دهان که شکر میدهد مرا در دل نشانده وعده ی وصلت نهال صبر این نخل تازه تا چه ثمر میدهد مرا با آفتاب همنفسم لیک آتشست آبی که از پیاله ی زر میدهد مرا پروا نمیکنی و بهر کس که دل دهم چون بیندم بداغ تو سر میدهد مرا این آه سوزناک فغانی زمان زمان از روزگار رفته خبر میدهد مرا بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96475