دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج اگر بجرعه ی دردی رسی بنوش و مرنج جهان بتیست که چون دل بمهر او بستی جفا و جور زیادت کند بعشوه و غنج ترا که هست پر از شبچراغ خانه ی دل سرشک لعل مریز از برای گوهر و گنج تو مرد بازی سیاره نیستی ایدل زیاده با فلک دوربین مچین شطرنج کمند حادثه دامیست در کمینگه تو هزار حلقه و هر حلقه یی هزار شکنج نشان سنگ بلا سازدش نه محرم راز عروس دهر بهر کس که زد ز مهر ترنج فغانی است و همین داستان مهر افزای شمار سیم نداند زبان قافیه سنج بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96610