دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد اسیر سلسله و دام زلف و خال تو باد هزار افسر شاهی و تخت سلطانی فدای سلطنت حسن بیزوال تو باد تمام صورت احوال دردمندان را مدام جلوه در آیینه ی جمال تو باد ز دفتر دل عشاق چون گشایی فال نوای زمزمه ی شوق حسب حال تو باد چراغ دیده ی شب زنده دار من یا رب ز نور شمع طربخانه ی وصال تو باد چو صف کشند بتاراج دل سیه چشمان بلای اهل نظر شیوه ی غزال تو باد بلای جان فغانی و آفت نظرش کرشمه ی خم ابروی چون هلال تو باد بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96614