مجاوران سر کوی یار سر بخشند خورند زهر و بخلق خدا شکر بخشند چه جای باده ی لعل و مفرح یاقوت دران مقام که احباب جام زر بخشند همین بود کرم دلبران باهل نظر که سیم ناب ستانند و خاک در بخشند ببر امید که خوبان نه آن درختانند که گل دهند بعشاق یا ثمر بخشند گدای شهر کجا همعنان تواند شد بمردمی که گهی تاج و گه کمر بخشند اگر چه یک هنرم هست و صد هزاران عیب غریب نیست که جرمم به آن هنر بخشند هوای میکده دارد فغانی مخمور بود که اهل دلش همت نظر بخشند بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96638