ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد می ده که عید پای طرب در رکاب کرد آنکس که ذوق باده برو تلخ می نمود بگذاشت جام شربت و میل شراب کرد آن نازنین که دسته ی گل داشت پیش رو از چشم خونفشان محبان حجاب کرد از آفت خرابی سیل فنا گذشت دریا دلی که خانه تهی چون حباب کرد رنگی ز بیوفایی ایام گل نمود باد خزان که خانه ی بلبل خراب کرد عمری رقیب در طلب وصل او دوید آنش نشد مسیر و ما را عذاب کرد از آه گرم خویش فغانی تمام سوخت آندم که یاد صحبت آن آفتاب کرد بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96738