گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد شیرینی درد از دل بی کینه کجا شد شب یار و سحر دشمن جان این چه وفاییست خاصیت نقل و می دوشینه کجا شد از لخت کباب دل ما زود شدی سیر حق نمک صحبت دیرینه کجا شد عاشق نشود تیره بیک آه ز مجنون نور و خرد طبع چو آیینه کجا شد مهر در گنجینه ی دل بود وفایت آن مهر وفا از در گنجینه کجا شد هر چند بود سوختنی دلق فغانی آخر ادب خرقه ی پشمینه کجا شد بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96758