شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی یابم من، دیوانه گردم تا کجا ویرانه یی یابم منم آن ناتوان موری که نتوانم کشید آخر بصد سرگشتی از خرمنت گردانه یی یابم شب هجران که آید بر سرم از بهر دلسوزی هم از گرد چراغ خود مگر پروانه یی یابم دمی کز شوق آن لبهای میگون گریه ام آید لبالب سازم از خونابه گر پیمانه یی یابم فغانی از رفیقان روی گردان شد مگر او را بکوی دلبری یا گوشه میخانه یی یابم بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96846