ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم آشوب جنون تند شد و بند شکستیم کاری نشد از پیش بترک می و ساقی پیمانه بیارید که سوگند شکستیم رفتیم به دیوانگی عشق جوانان هنگامه ی پیران خردمند شکستیم چشم طمع از فایده ی خلق گرفتیم در کنج ملامت دل خورسند شکستیم تلخی نشنیدیم هم از ساقی مجلس هر چند که پیشش شکر و قند شکستیم در بندگی خواجه قدح نوش فغانی کاین توبه بانعام خداوند شکستیم بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96857