کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم شراب نوشم و در کوی یار گشت کنم دلم ربوده ی کوی تو گشته است چنان که شادمان نشوم گر هزار گشت کنم هزار بار بخون گشتم و نشد که دمی گرفته دست تو در لاله زار گشت کنم چه می دهی به چمنم ره نه آن دلست مرا که گل بچینم و در جویبار گشت کنم ز وعده ی تو هلاکم ببینم آنکه شبی بگرد کوی تو بی انتظار گشت کنم بر آر حاجت من تا بکی چو ماتمیان بخود بگریم و در هر مزار گشت کنم جنون گرفت فغانی همین سزاست مرا که بی گلی بهوای بهار گشت کنم بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96890