شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان بجام ریز می لعل و گل دراب افشان نسیم گو ورق گل بر اهل مجلس ریز تو گرد دامن خود بر من خراب افشان ببزم وصل چو روشن کنی چراغ صبوح بخند چون گل و دامن بر آفتاب افشان ترا که دولت بیدار داد جام مراد بنوش و جرعه بر آلودگان خواب افشان دهن بشوی و تبر زد بر استخوانم ریز سخن بگوی و نمک بر دل کباب افشان بسای غالیه و مشک تر بر آتش ریز بخواه ساغر و بر برگ گل گلاب افشان مکدرست فغانی سفینه ی دل تو بمی غبار کدورت ازین کتاب افشان بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96927