بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان ز بزم وصل بیت الحزن پیام رسان به آب دیده ی اختر شمار من یا رب که آفتاب مرا بر کنار بام رسان غریب و بی پر و بال آمدم بوادی عشق بحق کعبه که خضری بدین مقام رسان درین جهان دو سه روزم بحال خویش گذار ز صد هزار یکی ای فلک بکام رسان کریم مجلس ما سلسبیل می بخشد قدم درون نه و خود را بیکدو جام رسان روان روان بقدح ریز می که مخموریم بکشت تشنه ی ما آب بی لجام رسان چه ننگ و نام فغانی درآ به کوچه ی عشق ز گریه سیل ببنیاد ننگ و نام رسان بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96936