ای شمع جمالت اثر نور آلهی رخسار دل افروز تو آیینه ی شاهی هر چشم زدن بهر غزالان سیه چشم زان چشم سیه، وام کند سرمه سیاهی ای فتنه و آشوب و بلا شیوه ی چشمت غیر از تو کس این شیوه ندانست کماهی روزی که گل روی ترا دایره بستند دادند بحسنت مه و خورشید گواهی هر گل که نه از چشمه ی مهر تو خورد آب در باغ جهان نام برآرد بگیاهی غافل مشو از زاری ما ای گل رعنا این اشک جگرگون نگر و چهره ی کاهی هر صبحدم از گریه ی جانسوز فغانی بر ماه زند خون جگر موج ز ماهی بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۵۳۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96985