ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری من شده کوه درد و تو لاله ی راغ دیگری سوز تو در دل حزین چون نگرم بنیکوان بر دل خویش چون نهم بیهده داغ دیگری یار به دیگری روان من ز پیش بسر دوان چند توان چنین شدن ره بچراغ دیگری من بخیال آن پری گم شده ام ز خویشتن وای که او برغم من کرده سراغ دیگری همچو فغانیم بود کاسه ی دیده پر ز خون تا شده عکس ساقیم نقش ایاغ دیگری بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۵۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/97011