دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگی اولی ز ناز و سرکشی مسکینی و بیچارگی اولی سپردن جان بدست یار و گشتن از جهان فارغ چو باید کشته شد در عاشقی یکبارگی اولی من و کنج غم و دردل خیال بزم وصل او فراغت نیست در خاطر مرا غمخوارگی اولی خوشست آن روی زیبا جلوه گر در پرده ی غیبت و لیکن گه گهی در دیده ی نظارگی اولی فغانی از سر کویش برون رو با دل پر خون چو یار آواره می خواهد ترا آوارگی اولی بابافغانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۷۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/97030