گفتم که فروغی ز لب لعل تو دیدم
گفتا رقم دلشدگان بر تو کشیدم
گفتم خبرت هست که خون می شودم دل
گفتا ز می خون دلت نیز شنیدم
گفتم که دل از عشق تو بی صبر و قراراست
گفتا که من این بنده بدین عیب خریدم
گفتم بدهم کام دل، ار نه بدهم جان
گفتا چو تو بسیار درین واقعه دیدم
گفتم که به فریاد من بیدل و دین رس
گفتا نه به فریاد دل و دینت رسیدم
گفتم به عنایت به امامی نگر آخر
گفتا که امامی به امامی نگزیدم
امامی هروی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/97250