تا کیم انتظار فرمایی
وقت نامد که روی بنمایی؟!
اگرم زنده باز خواهی دید
رنجه شو پیشتر چرا نایی
عمر کوتهتر است از آن که تو نیز
در درازی وعده افزایی
از تو کی برخورم که در وعده
سپری گشت عهد برنایی
نرسیدیم در تو و نرسد
هیچ بیچاره را شکیبایی
به سر راهت آورم هر شب
دیدهای در وداع بینایی
روز من شب شود و شب روزم
چون ببندی نقاب و بگشایی
بر رخ سعدی از خیال تو دوش
زرگری بود و سیم پالایی
سعدی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل ۵۰۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/9822