خطت چون از سواد شب رقم زد صفحهٔ مه را بر او دیدم به مشگِ تر نوشته بارک الله را چو ببریدی سر زلفینِ را امّید می دارم که نزدیک است هنگام سحر شبهای کوته را مپرس از اهل صورت ماجرای عاشقی ای دل کز این معنی وقوفی نیست جز دلهای آگه را اگرچه خویش را نرگس زاهل دید می دارد چو نیکو بنگری او هم به کوری می رود ره را خیالی دوش از آن معنی ز تسبیح تو دم می زد که تعلیم سخن می کرد مرغانِ سحرگه را خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99101