زهی راست از تو همه کار ما
به هر حال لطفت نگهدار ما
به سودای زلف تو تا سوختیم
در آن حلقه گرم است بازار ما
گنه می کنیم و امید از تو این
که از ما نپرسی ز کردار ما
از آن دم که زلف تو از دست رفت
شد از دست سر رشتهٔ کار ما
چو گفتم خیالی چه مرغی است، گفت
یکی عندلیبی ز گلزار ما
خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/99102