باز آی که خلوتگه جانم حرم توست زیرا که تو شمعی و صفا در قدم توست امیّد قبولِ همه بر حاصل خویش است بی حاصلی ما به امید کرم توست دل را ز غم چشم خوشت حال خراب است وین طرفه که او را به چنین حال غم توست ما مفلس عشقیم و گدایی صفت ماست تو شاه جهانی و دو عالم علم توست ای صبح چو بگذشت شب هجر خیالی برخیز و به شادی نفسی زن که دم توست خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99129