تا دل از سیر و سلوک رهش آگاهی یافت راه بیرون شدن از ورطهٔ گمراهی یافت هرکه ره یافت بدین در به گدایی روزی منصب دولت و منشور شهنشاهی یافت ای گل از مرغ سحر قدر شب وصل بپرس کاین سعادت به دعاهای سحرگاهی یافت پای در ره بنه و دست ز خود کوته کن که درازیّ امل دست ز کوتاهی یافت ای خیالی غرض خویش ز فیض کرمش خواه، چون هرچه از او می طلبی خواهی یافت خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99139