آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید چون لاله از خجالت گل غرق خون برآید چون در هوای رویش میرم عجب نباشد هر سبزه ای ز خاکم گر لاله گون برآید یاران به دور خطّش فالی اگر گشایند بر نام من ز اوّل حرف جنون برآید گرچه نمی برآید جانم ز غصّه لیکن چون نوبت جدایی آمد کنون برآید از گریه بس که بگذشت آب از سر خیالی تا عاقبت در این کو از آب چون برآید خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99188