افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفتند وز راه سبکباری با هم به سفر رفتند پای از سر و جان بر کف در راه رضا بودند از یار چو فرمان شد مجموع به سر رفتند همراه طلب کایشان از دولت همراهی در بادیهٔ حیرت ایمن ز خطر رفتند بودند به صد عشرت در قصر جهان عمری و آخر دل پر حسرت زاین خانه به در رفتند بر اهل نظر کاری جز عجز نشد معلوم در کارگه عزّت هرچند که در رفتند از راه جهانداری برتاب خیالی روی ز آن روی که همراهان از راه دگر رفتند خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99196