اگر معارضه حُسن تو را به حور افتد رخ تو بیند و از شرم در قصور افتد تو آفتابی و فریاد مهر برخیزد ز پرتو تو به هر خانه یی که نور افتد گمان مبر که گذارم ز اختیار تو دست کمند حلقهٔ زلفت مگر ضرور افتد گذار رسم عداوت که از ستیزه گری ز دل رقیب تو نزدیک شد که دور افتد بلاکشی چو خیالی کجاست جز ایّوب که در کشاکش محنت چنین صبور افتد خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99199