تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کرده اند در خور هر فرقه مرسومی معیّن کرده اند نام نیک و نقد هستی را به زاهد داده اند نیستیّ و عشق را در گردن من کرده اند با تو دعویِّ نظر بازی کسانی را رسد کز غبار خاک کویت دیده روشن کرده اند سر گران ز آن است چشم مست یار و جام می کاندر این ره هر یکی خونی به گردن کرده اند ای خیالی دامن جان چاک زن کارباب دل سرخ رویی ها چو گُل از چاک دامن کرده اند خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99222