تا دلم شیوهٔ آن زلف دوتا می داند صفت نافهٔ چین فکر خطا می داند با من آن غمزهٔ پر فتنه چه ها کرد و هنوز در فن خویش چه گویم که چه ها می داند زلف مشگین تو با آن که پریشان حال است مو به مو حال پریشانی ما می داند حالیا سوختهٔ آتش هجریم و هنوز چه شود عاقبت کار خدا می داند بازم از غصه درون خون شد و زاین بیرون نیست که نمی داند از آن لعل تو یا می داند بادپیمای خیالی به هوای قد توست تو گر آگه نیی ای سرو صبا می داند خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99233