تو را به جز سخن اندر دهن نمی گنجد سخن همین شد و دیگر سخن نمی گنجد کمال شوق دهان تو غنچه را در دل به غایتی ست که در خویشتن نمی گنجد نمی کنم گله ز آن لب به کام و ناکامی چرا که این سخنم در دهن نمی گنجد به اهل میکده زاهد دم از عقیده مزن که در مسالک ما مکر و فن نمی گنجد خیالیا کمِ خود گیر تا نظر یابی که در طریق ادب ما و من نمی گنجد خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99246