چو نام مستیِ نرگس به بزم باغ برآمد ز خاک لالهٔ رعنا به کف ایاغ برآمد ندید نرگس صاحب نظر ز روی لطافت نظیر روی تو چندان که گرد باغ برآمد کمند شب رو زلف تو پر دل است از آن رو به دزدیِ دل عشّاق با چراغ برآمد ز بس که سوخت ز رشک نسیم سنبل زلفت بنفشه را به چمن دود از دماغ برآمد به هرکجا که ز سوز درون خویش خیالی دهن گشاد چو شمعش ز دل فُراغ برآمد خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99254