دل جز به غمت خاطر خوشنود ندارد وز عمر به جز وصل تو مقصود ندارد بر سوختهٔ آتش غم مرحمتی کن امروز که حلوای لبت دود ندارد آن بخت که یابم ز دهان تو نشانی بسیار طلب کردم و موجود ندارد از دست مده نقد دلم را که به آخر بسیار پشیمان شوی و سود ندارد ز آن گونه به درد تو دل ریش خیالی خود کرد که اندیشهٔ بهبود ندارد خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99265