کسی چو نیست که پیش تو عذر ما خواهد تو در گذار که عذر تو را خدا خواهد لبت خرید به بوسی مرا و جان طلبید ضرور هر که خَرَد بنده آشنا خواهد اگر چه هرچه ز من خواست می برد چشمت هنوز تا دل بی رحم تو چه ها خواهد به باد صبح بگو تا نسیم زلف تو را به طالبی برساند که از هوا خواهد کسی به کوی محبّت قدم تواند زد که دست از همه وا دارد و تو را خواهد بدین امید خیالی ملازم همه جاست که جان دهد به هوای تو هرکجا خواهد خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99295