مرا یاد آن روی دیوانه کرد که زنجیر زلف تو را شانه کرد شبی از رخت نور دزدید شمع روانش گرفتند و در خانه کرد چه شمعی ندانم که پروانه را در آتش فکندی و پروا نکرد تشبّه به دندان او کرد دُر چه گویم به غایت که مینا نکرد خیالی به می بست پیمان چو دید که ساقی اشارت به پیمانه کرد خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99332