از آن ز دیده و دل اشک و آه می خواهم که شرمسارم و عذر گناه می خواهم گناه بار گران است و راه عشق مدد ز همّت مردان راه می خواهم گدای در به در از بهر آن شدم که ز بخت قبول حضرت این بارگاه می خواهم مرا مپرس کز این آستان چه می خواهی غریب بی ره و رویم پناه می خواهم ز خواست چیست خیالی مرادِ تو گفتی وصال توست نه مال و نه جاه می خواهم خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99380