خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو یعنی که محرم حرم بارگاه شو چندین چو گرد در پی خیل و حشم مگرد مرکب ز جای بر کن و میر سپاه شو گر آبروی دولت جاوید بایدت ز آن پیشتر که خاک شوی خاک راه شو ور در سرت هوای گلستان وحدت است دستان سرای ترجمهٔ لا الاه شو سر بر رهی بنه که به پایان توان رسید یعنی ز رسم و راه طلب سر به راه شو چون دستگیر اهل گناه است رحمتش انکار را گذار و مقرّ گناه شو از گمرهی نیافت خیالی کسی مراد خواهی که ره به دوست بری عذر خواه شو خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99419