یا ندیمی هذه شیئی عجاب قداتیت سائلان این الجواب درمنی و نیستی در من عجب عکس اندر آینه یا مه در آب تا بکی ای چشمه خضری نهان تشنه گان مردند در موج سراب جان پروانه مقیم کوی شمع چشم حربا وقف روی آفتاب چون توئی کی گنجد اندر چون منی کی بگنجد هفت دریا در حباب لیک فیضی گر نمی بیند زبحر کی تواند رشحه افشاند سحاب ما حجاب راه و بی پرده است یار شعله ی کو تا بسوزاند حجاب از خمار زهد دارم بس صداع ساقیا قم فاسقنی کاس الشراب یکشبم پیرانه سر بر در برت تا بیاد آرم زنو عهد شباب تشنه یکجرعه زان لعل لبم العطش ساقی زسوز التهاب با خلوص مرتضی زآتش چه باک پاک تر زآتش برآید زرناب کیست این مطرب که در پرده نواخت ارغنون و بربط و عود و رباب بی طناب این خیمه نیلی بپاست رشته مهر تو شد او را طناب لاجرم ذرات عالم یک بیک ذره اند و مهر رویت آفتاب چون و چند آشفته در عشقش مزن بس کن این ما و منی ما للتراب آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99583