علی الصباح که ریزد بباغ اشک سحاب بعذر توبه شکن میکشان مست و خراب از آن شراب شبانه کرم کن ایساقی که تا زخاطر مستان بری کسالت خواب خمار و خواب زسر کی رود مگر از می قدح بیار پیا پی مکن دریغ شراب اگرچه در رمضان بسته بود میخانه هزار شکر گشودش مفتح الابواب گذشت آنکه زدی طبل را بزیر گلیم بگو مغنی مجلس ببانگ و چنگ رباب صلای عیش بنوروز داده است ملک غمین دگر ننشینند یا اولی الالباب مهل به بیهده فیض سحاب در گلزار که مغتنم شمری فیض صحبت اصحاب تهی و ساده عیش و نشاط در بستان برغم دشمن بدگوی و شادی احباب ترانه گوی عنادل زمقدم گل نو غزل سرائی آشفته مدحت اطیاب کدام سلسله پاکان نبی و آل کرام خصوص آنکه بغیب اندر است و بسته نقاب آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99596