باد دی در بوستا اظهار شوکت میکند گلستان را خاروش در قید ذلت میکند من سرا پا دردم از این نخوت دی ساقیا داروی میخانه تو رفع علت میکند آتش می پخته کرده صوفیان خام را نار نمرودی بلی تکمیل خلت می کند بت پرست ار بنگرد زنار زلفینت برخ بگذرد زآئین ولابد ترک ملت میکند ترک مال و جاه گفتم لیک هستم منفعل گر سر و جان داد عاشق رفع خجلت میکند یوسف آسا آخر از چاهت برد بر اوج ماه گر برادروار دوران با تو حیلت میکند فضل حیدر مینگارد چون نهان و آشکار لاجرم آشفته دعوی فضیلت میکند آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۳۳۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99831