دلبر از کین بنگر با من دلداده چه کرد غم آن سرو سهی با دل آزاده چه کرد گر مرا خرقه برهن می نابست چه باک زاهد شهر ندانی که بسجاده چه کرد زده از مشگ ختن خال معنبر بر گل بنگر این نقش که با آینه ساده چه کرد دل که دیوانه و زنجیری او نیست کجاست چابکی بین که بیک جلوه پریزاده چه کرد ساقی از بوی میش کرد مرا آشفته با حریفان بنگر نشئه آن باده چه کرد آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۳۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99890