خیزید و بمی دفتر پرهیز بشوئید حرفی بجز از زمزمه عشق نگوئید ای بوالهوسان نقش حقیقت ندهد رنگ این نقش بتان را زدل و دیده بشوئید مانند خضر در طلب چشمه حیوان چون سبزه بهر جوی از این بعد مروئید کعبه بقفا مانده و این راه کنشت است بیفایده در وادی خونخوار مپوئید دنیاست یکی طرفه نمکزار نه باغست ریحان و گل و لاله در این شوره مجوئید از تربت آشفته اگر لاله بروید سودا و جنون آرد زنهار مبوئید از وسوسه عشق مجازی بگریزید جز مدح علی هیچ مخواهید و مگوئید آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۴۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99982